غزال

عشق ...

غزال عاشق یوزپلنگ بود .حاضر بود جانش را برای او بدهد . عاقبت هم همین طور شد .
یوزپلنگ تحمل گرسنگی را نداشت...

تو باور نکن اما من عاشقم

رفتن دلیل نبودن نیست...در آسمان تو پرواز میکنم...عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش..من بیزار از خود و از کرده خویش..دل نامهربانم را به دوش میکشم تا آنسوی مرزهای انزوا پنهانش کنم..در اوج نیزارهای پشیمانی ..و پای سیاه و سرگردان که با من از یک طایفه اند سلام میگویم..تو باور نکن..اما من عاشقم...رفتن دلیل نبودن نیست..در غروب آسمان تو شاید در شب خویشتن چگونه بی تو گم شوم ؟..تو را تا فردا..تا سپیده با خود خواهم بردو با یاد تو وبا عشق تو خواهم مرد..تو باور نکن...اما من عاشقم...